در مصاحبه مذکور خبرنگار در بخشی دیگر وی را خطاب قرار داده است که :
(( اما عامل "ناآرامیهای سوم اسفند 77 سنندج" ـ شیطنتهای مشارکتیها و بیتدبیری مدیران وزارت کشور از عواقب عمل ناجوانمردانه خود مصون ماندند. در جریان این حادثه کودکی 9 ساله به نام اشکان اسدی که برای خرید نان به خیابان رفته بود، مورد اصابت گلولههای سرگردان قرار گرفت و مجروح شد اما هیچ کس در دولت مدعی اصلاحات پیگیر موضوع نشد، از وضعیت پرونده این کودک خبری دارید؟ ))
که آقای موسوی لاری به گفتن تنها یک خیر اکتفا نموده اند .
نکته : آیا این پاسخ شما خود شاهد گویایی بر این مدعا نیست که جان انسان ها چقدر برای شما محترم است !!! و از طرفی میزان پاسخگویی شما را نسبت به مسئولیتتان نمایان نمی سازد ؟
جناب آقای موسوی لاری در بخشی از بیانات خود اظهار داشته اند که :
کشور را در شرایط نابسامانی تحویل گرفتیم ، و در پاسخ به ارزیابی عملکرد 8 ساله آقای خاتمی گفته اند :
آقای خاتمی زمانی دولت را تحویل گرفت که همان سال یعنی پایان سال 76 قیمت نفت بین 9 تا 11 دلار در هر بشکه بود یعنی با نفت بشکه میانگین 10 تا 11 دلار و با مشکلات عدیدهای که آن روزها دستگاههای تولیدی ما داشتند و اگر خاطرتان باشد ما هر روزه جلوی کارخانه چیتسازی و کارگران قطعات فولادی به دلیل عدم دریافت حقوق شاهد تظاهرات آنان بودیم کارخانههای مختلف فرش و نساجی ما تقریباً ورشکسته شده بودند و در حوزه سیاستخارجی نیز که برخی کشورهای اروپایی به خاطر بعضی از مسائل سفرای خود را فراخوانده بودند و یک تنشی بین ایران و بعضی از کشورها شروع شده بود و ما یک فضای تلخ و ترشی را بین همسایگان و اروپاییها سپری کردیم .
نکته : حال سئوال این است که این شرایط نابسامان در چه دولتی رقم خورده بود ؟ غیر ازاین بوده که در دولت آقای هاشمی چنین شرایط نابسامانی بوجود آمده بود؟ پس لطفاً کمی شهامت بخرج داده و صریح تر و شفاف تر از نابسامانی های آن دولت صحبت کنید .
آقای موسوی لاری شما خود بهتر می دانید که نقش یک دولت از دو جهت قابل توجه و تامل است یکی در حوزه مسائل داخلی و دیگر مسائل خارجی که شما در حوزه مسائل داخلی دولت آقای هاشمی رفسنجانی را نابسامان توصیف کرده و در حوزه خارجی فضای تلخ و ترشی را برای آن برهه از زمان توصیف نمودید.
حال سئوال اساسی این است که چگونه شما و جریانتان در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 به صورت یک پارچه از شخصی حمایت نموده اید که این چنین دولت نابسامانی را رقم زده است ؟ و در ثانی شما و دولت متبوعتان چه اقدامی در جهت بسامان کردن اوضاع انجام داده اید؟
بخش دیگری از مصاحبه ایشان که توجه ما را به خود جلب کرد این بود که ایشان ابراز داشته اند :
البته قانون صلاحیتها را مشخص کرده و بر اساس قانون صلاحیت یا عدم صلاحیتها را مشخص کنید به همین دلیل من روند برگزاری انتخابات را با این شیوهای که شورای نگهبان و تشکیلات اجرایی دنبال میکنند قبول ندارم و باید حتما عوض شود و نگاهها معطوف شود به جذب حداکثری همانطور که مقام معظم رهبری روی آن تأکید دارند و واگذاری افراد به خود مردم
پاسخ : نکته این جاست که چه کسی ، چه نهادی را به قانون دعوت می کند !!!
آقای لاری به گونه ای از قانون و رعایت آن صحبت می کند که اگر کسی سابقه ایشان و جریان اصلاح طلب را در قانون شکنی نداند می گوید این آقا منجی است !!!
آیا می دانید که دیگر حنایتان رنگی نداشته و دستتان برای مردم رو شده است اگر تا دیروز نسبت مردم با شما فداکاری بود امروز طلبکاری است .
وی در جایی از صحبت آورده اند که : [باید] نگاه ها معطوف شود به جذب حداکثری ، همانگونه که مقام معظم رهبری روی آن تاکید دارند . چه نکته درستی اشاره کرده اید اما این تناقض را چگونه حل می کنید که وقتی نوبت به تایید صلاحیت شما و حزب متبوعتان برای شرکت در انتخابات می رسد بیانات ولی فقیه اصل می شود اما زمانی که همنوا و بلکه جلوتر از جریان برانداز در هتک حیثیت نظام گوی سبقت را از هم می ربودید و اصل ولایت فقیه را هدف قرار داده بودید فریادهای مقام معظم رهبری مبنی بر قانون مداری و بصیرت در مقابل دشمن و در زمین دشمن بازی نکردن ، برای شما اصل نبود؟!
آیا شما و جریان اصلاح طلب در راستای جذب حداکثری بود که مردم را به صورت غیر قانونی دعوت به خیابانها می کردید ؟!
آیا شما و جریان متبوعتان در راستای جذب حداکثری بود که بیانیه های ساختار شکنانه داده و نظام جمهوری اسلامی را که برآمده از خون هزاران شهید است ، به ظلم و جنایت و آدم کشی محکوم می کردید !!!
آیا این نوعی استفاده ابزاری نیست ؟ آیا فکر می کنید که دیگرانی که تا دیروز عملکردتان را رصد کرده اند در برابر این حرکات مرموزانه شما ساکت خواهند نشست آقای لاری بهتر است بدانید که نگفتن دلیل بر نفهمیدن نیست .
در انتخابات اخیر در سیاست های کلی جریان متبوعتان بحث عدم شرکت در انتخابات و عدم دعوت از مردم برای شرکت در انتخابات را دنبال نمودید و جریان اصولگرا هم بحث دعوت مردم به حضور در انتخابات و مشارکت آنان را دنبال می کرد و در حقیقت مردم دو انتخاب داشتند مشارکت در انتخابات و یا عدم شرکت در انتخابات که این از عهده شورای نگهبان خارج بود و مردم جریان متبوعتان را که اکثراً قائل به تحریم در انتخابات بودند با مشارکت 64 درصدی کنار گذاشته و در حقیقت تکلیف خود را با شما مشخص کردند تا جائی که رئیس شما وقتی که دید اوضاع به نفع شما نیست و شاید کل قصه را ببازید از شرط و شروط صوری خود دست کشیده و به قول خودش در یک حرکت غافلگیرانه در این انتخابات شرکت کرد و در توجیه شرکت خود به این جمله استدلال کرد که : خواستم روزنه اصلاح طلبی باز بماند البته ناگفته نماند که این دموکرات ها هستند که حرکت هایشان بدون محاسبه و غافلگیرانه است و برای شرکت در انتخابات شرط و شروط می گذارند .
آقای لاری بهتر است بدانید که می دانیم آنان که بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 به دنبال ابطال انتخابات بوده و آن را کف خواسته های خود می دانستند با تغییر تاکتیک و در راستای تبدیل خود از اپوزیسیون نظام به اپوزیسیون دولت در صدد نزدیک شدن به جایگاه قدرتند چون در صورتی ضربه کارساز است که از درون بوده و فاصله زیاد نباشد اما شما و دوستانتان به یک نکته توجه نکرده اید و آن اینکه کودتا در قالب قانون ، سازو کاری لو رفته است !!!
ایشان در پاره ای از سخنان خود در پاسخ به صحت رد صلاحیت هایی که بر طبق تبصره و ماده توسط شورای نگهبان صورت گرفته است فرموده اند :
شورای نگهبان ردصلاحیتهایی که بر طبق تبصره و ماده انجام میدهد هیچ کدام درست نیست . روندی که الان است یعنی روند حذف افراد و رد صلاحیتها از نظر من روند معقولی نیست .
نکته : جناب آقای موسوی لاری اگر منظورتان از افراد ، شما و طیف ساختار شکنتان هستید که اگر چنین حذفی نباشد جای سئوال است ، اگر منظورتان از افراد ، انسان های متعهد به نظام و انقلاب و قانون اساسی است که در حقیقت مساله به انتفاع موضوع است و چنین حذفی اتفاق نیفتاده است .
در بخشی دیگر از مصاحبه ، از ایشان سئوال شده است که :
شما خود به عنوان وزیر کشور دولت اصلاحات متولی برگزاری انتخابات در سطح کشور بودید آیا امکان تقلب در انتخاباتهای صورت گرفته در کشورمان با توجه به مکانیزمی که دارد امکان پذیر است؟
که شما پاسخ داده اید : مطرح کردن بحث تقلب در شرایط فعلی که در آستانه انتخابات هستیم نمیدانم درست است یا خیر ، ولی قطعاً اگر هیئتهای اجرایی و نظارتی به وظایفشان عمل کنند ، نه
نکته : جناب آقای موسوی لاری ، شما که شرایط را به این خوبی رصد می کنید و می دانید که پاسخگویی در مقابل تقلب که دوستانتان از آن دم می زنند در انتخاباتی که کمتر از یک سال به برگزاری آن مانده است می تواند اثراتی مخرب داشته باشد چگونه است که دوستان شما چند روز قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 88 از این ترفند برای ایجاد بحران در کشور استفاده کردند و شما و تشکل متبوعتان با بیانیه های ساختار شکنانه و در خواست ابطال انتخابات آنان را همراهی می کردید حال چگونه است که شما دایه دلسوزتر از مادر شده و می گویید : مطرح کردن بحث تقلب در شرایط فعلی که در آستانه انتخابات هستیم نمی دانم درست است یا خیر . آن روز که منافعتان ایجاب می کرد که با مطرح کردن بحث تقلب نتیجه انتخابات را زیر سئوال ببرید از هیچ اقدامی فرو گذار نکردید و اقدامتان را درست می دانستید اما حال که موقع پاسخگویی به عملکرد سخیفتان در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 شده ، مصلحت سنج شده اید و می گویید مطرح کردن بحث تقلب در شرایط فعلی که در آستانه انتخابات هستیم نمی دانم درست است یا خیر
آقای لاری بهتر است که بیش از این مردم را دست نیاندازید اگر آن روز از طریق حربه تقلب در انتخابات قصد داشتید دری برای خود باز کنید آیا امروز با ناامیدی از آن در به عنوان حربه ای برای فرار از پاسخگویی در مقابل افکار عمومی بهر ه می برید ؟!!
جناب آقای موسوی لاری وزیر کشور دولت پاسخگو در پاسخ به سئوال نحوه عملکرد آقای موسوی و کروبی گفتند :
متاسفم دیگر بحث تمام شد ! یک ساعت است که دارید مصاحبه می کنید ، زمان مصاحبه به پایان رسید .
نکته : آقای لاری چرا حاضر نیستید به خاطر عملکرد دوستانتان کمی وقت بگذارید بلکه بتوانید آنها را تبرئه کنید! چگونه است که به 8 سوال بعدی خبرگزاری فارس بعد از این سئوال جواب می دهید اما در مورد این سئوال وقت را پایان یافته قلمداد می کنید حال اگر این مطلب به عنوان اولین سئوال از شما مطرح می شد نکند مصاحبه شروع نشده ، به پایان می رسید ؟
آقای لاری آیا این برخورد نوعی توهین و عدم پاسخگویی تلقی نمی گردد؟
اجازه دهید که به همین چند سئوال اکتفا نماییم و کمی صبر کنیم شاید این بار وزیر کشور دولت پاسخگو با حرکتی شجاعانه شعارهای خود و جریان متبوعش در زمینه آزادی بیان و پاسخگویی مسئولین را به خاطر آورند و پاسخی در جهت تبرئه خود و دوستان ارائه نمایند که در صورت عدم پاسخگویی مهر تائید بر سئوالات مطروحه تلقی گردیده ، باشد که موجبات بیداری برخی از دوستانتان از خواب غفلت را فراهم آورد .
و من الله توفیق
حرف دل
· خدایا، اندیشهام را در مسیری معنوی و روحانی قرار ده، تا روحم را با تو درآمیزم، و لذت ِ بودن ِ با تو را در لحظه لحظهی زندگیام دریابم.
· خدایا، اندیشهام را چنان محکم ساز که به حقیقت و عقلانیت متعهد باشم، و تنها بر پایه فهم و تشخیص خودم از زندگی، زندگی کنم، تا بتوانم از آنچه جامعه و دیگران از من میخواهند فراتر بروم.
· خدایا، به من بینشی عطا کن که هیچ وقت خود را با دیگران مقایسه نکنم، بر آنهایی که از من برتر هستند حسد نورزم، و بر آنها که پایین ترند فخر نفروشم، و بر آنچه دارم قناعت کنم و همواره در این اندیشه باشم که از آنچه در حال حاضر هستم، فراتر بروم.
· خدایا، به من فهمی عطا کن تا تفاوتهای خود با دیگران را دریابم، و بفهمم که با شخصیت منحصربه فردی که دارم قاعدتا زندگی منحصربه فردی نیز برای خود خواهم داشت، که از جهاتی می تواند متفاوت از زندگی دیگران باشد، مهم آن است که به تفاوتهای خودم و تفاوتهای دیگران احترام بگذارم و زندگی ام را منطبق با آن چه هستم، شکل ببخشم.
· خدایا، توانایی ِ عشق به دیگری را در وجودم بارور ساز، تا انسان ها را خالصانه دوست بدارم، و بهترین لحظات لذت زندگی ام، لحظاتی باشد که بدون هیچ نوع چشمداشتی، خدمتی به همنوع ام می کنم.
· خدایا، مرا از هر نوع نفرت و کینه ای که حوادث تلخ روزگار بر وجودم نهاده است، رها کن، تا با رهایی از نفرت و کینه، بتوانم دیگران را آن طور که هستند، بپذیرم و دوست بدارم.
· خدایا، فهم مرا از زندگی آن چنان ژرف ساز تا قوانین آن را دریابم، و بفهمم که در زندگی چیزهایی هست که قابل تغییر نیست، قوانینی هست که از آنها تخطی نمی توان کرد، تا ساده لوحانه نپندارم که هر آنچه می خواهم را می توانم داشته باشم، و هر آنچه آرزو می کنم خواهم داشت.
· خدایا، این توانایی را به من عطا فرما تا در لحظه لحظه زندگی ام، در لحظه حال و برای آنچه هم اکنون می گذرد زندگی کنم، و زیبایی ها و شادی هایی که هم اکنون از آن برخوردار هستم را با اندیشیدن بیش از حد به گذشته ای که دیگر پایان یافته است، و دغدغه بیش از حد برای آینده ای که هنوز نیامده است، نادیده نگیرم.
· خدایا مگذار که در بند گذشته باقی بمانم، و چنان تعهد و دغدغه ی کشف حقیقت را در درونم شعله ور ساز که هیچگاه بخاطر آنچه در گذشته حقیقت می دانسته ام و آبرو ، حیثیت و شخصیت اجتماعی ام بدان وابسته است، از حقیقت هایی که هم اکنون بدان ها دسترسی می یابم، و ممکن است همه آنچه در گذشته حقیقت می دانسته ام به چالش بکشد و بی اعتبار سازد، محروم نمانم.
· خدایا، مرا به انضباطی درونی متعهد کن، تا بفهمم و بدانم که هر کاری که دوست دارم و از آن لذت می برم را مجاز نیستم که انجام دهم.
خدایا، کمکم کن تا عمیقا دریابم که زندگی بیش از آنچه اغلب می پندارند جدی است، و برای هیچ انسانی استثنا قائل نمی گردد، همه ما برای آنچه می خواهیم و در آرزوی آن هستیم باید تلاش کنیم و شایستگی و لیاقت به دست آوردن آن را داشته باشیم. خدایا، به من بیاموز که بدون شایستگی و لیاقت داشتن چیزی، نخواهم که تو آن را از آسمان برایم بفرستی.
برخورد متفاوت و معنادار سید حسن خمینی و محمد علی انصاری در یک موضوع !
شاید این تیتر در ظاهر سوال برانگیز باشد ولی در باطنش از حقیقتی تلخ سخن می گوید.
چندی پیش یکی از روحانیون اصولگرا(آقای شجونی) در مصاحبه با سایت جوان آنلاین مطالبی را عنوان نمود که منجر به دو موضع گیری متفاوت گردید. ما صرف نظر از مطالب مطرح شده توسط آقای شجونی به دنبال بررسی دو موضع گیری متفاوت نسبت به این اظهارات هستیم. موضع گیری اول مربوط به خادم خانه امام (آقای محمد علی انصاری) که در ارتباط با اظهارات آقای شجونی در مصاحبه با سایت جماران چنین اظهار داشت که: این بزرگوار تعادل ندارد و لذا جواب مستقیم هم به ایشان وجهی ندارد، تعجب از جامعه محترم روحانیت مبارز است که چرا از چنین افرادی تبری نمی جوید؟جایگاه بلند و سوابق خوب این جامعه با وجود چنین افراد غیر متعادلی تنزل می یابد. البته ایشان در کلام خود بارها در گذشته و در مصاحبه اخیر مرتکب اظهارات کذب و توهین به امام و نزدیکان امام شده است که هفته آینده از ایشان به دادگاه ویژه روحانیت شکایت می شود.
موضع گیری دوم مربوط به حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی بود، که سایت رسمی وی چنین عنوان نمود : بیان اظهاراتی چون "شجونی سن و سال زیادی دارد و دیگر حرجی به او نیست" پیش از آغاز جلسه درس "کفایه" از سوی برخی شاگردان، باعث ناخرسندی نوه امام (ره) شد به طوریکه به روایت برخی شاگردان، "سید حسن خمینی چهره در هم کشید".
براساس اخبار منتشر شده، پس از بیان برخی نظرات از سوی شاگردان در نقد شخصیت شجونی، سید حسن خمینی چهره در هم کشید و با جدیّت اعلام کرد: اینکه امروز کسی به ما انتقاد داشته باشد یا از ما خوشش نیاید نباید موجب بشود ما گذشته ایشان و ارزشهای گذشته شان را فراموش کنیم یا نا دیده بگیریم.
نوه امام (ره) در مورد شجونی افزود: ایشان قبل از انقلاب زمانی که بردن نام امام خمینی چوب خوردن داشت از زمره مبارزان بودند و سابقه بسیار روشنی در آن زمان دارند و این یک ارزش است که نباید نا دیده گرفته شود.
حال سوال ما از آقای انصاری این است که چه شده شما دایه دلسوز تر از مادر شده اید؟! معمولا رسم بر این بوده که کسی که بیش از صاحب عزا گریه می کند برای نان و حلواست!!! چه موقعیتی از شما به خطر افتاده است که حاضر می شوید بجای پاسخگویی، فرد سوال کننده را نا متعادل خطاب کنید؟ آیا این گونه واکنش شما خود گواه بر بی تعادلی نیست؟! چرا شما در برابر مطالبی که آقای شجونی نسبت به شخص خودتان و مجموعه های تحت سرپرستی تان گفته است پاسخی نداده اید، بلکه با فرافکنی و هزینه کردن از نام وبیت امام(ره) صورت مسئله را پاک کرده اید!
جناب انصاری! شما که نام امام(ره) را به یدک می کشید با این گونه سخن گفتن در حقیقت تیشه به رسم امام می زنید! از آنجا خود را فدایی امام(ره) می دانید لازم است که با کلام امام(ره) با شما سخن بگوییم: « اگر خدای نخواسته، یکوقتی خواستید به یک کسی جسارت کنید، بفهمید که در حضور خدا دارید به بند? خدا جسارت میکنید» (صحیفه امام جلد 2- تهذیب نفس) ما در آینده نزدیک در نامه سوم که در وبلاگ شاخص؟ جهت تنویر افکار عمومی منتشر خواهد شد، بصورت شفاف تر با شما سخن خواهیم گفت.